ما خواندیم که عیسی مسیح با صلاحیت و اقتدار فوق العاده و خاصی تعلیم می داد. او برای اینکه مردم سخنان او را بهتر بفهمند، از مثل ها استفاده می کرد. در مثالی که راجع به جشن بزرگ بود، عیسی مسیح پادشاهی خدا را با استفاده از این مثال به مردم تعلیم داد. در مثال خدمتکار بی رحم نیز او درباره ی مرحمت تعلیم می داد.. در مقایسه با پیامبران دیگر، عیسی مسیح از مثال های بیشتری استفاده کرده است و مثال های او خیلی پر معنا هستند.
سوره عنکبوت درباره استفاده خدا از مثلها می نویسد
“و اين مثلها را براى مردم مى زنيم ولي جز دانشوران آنها را درنیابند
سوره عنکبوت، آیه ۴۳
سوره ابراهیم می نویسد که خداوند به خاطراینکه ما یاد بگیریم، از مثال ها استفاده می کند
“آيا نديدى خدا چگونه مثل زده سخنى پاك كه مانند درختی پاک است كه ريشه اش استوار و شاخه اش درآسمان است. ميوه اش را هر دم به اذن پروردگارش می دهد و خدا مثلها را براى مردم مى زند، شايد كه آنان پند گيرند و مثل سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد
سوره ابراهیم، آیه ۲۴ تا ۲۶
مثال های عیسی مسیح
یک بارازعیسی سؤال شد که چرا با مثلها صحبت می کند. کتاب انجیل جواب عیسی را اینطور می دهد
پس ازآن شاگردان نزد عیسی آمده ازاو پرسیدند: «چرا به صورت مَثَل برای آنها صحبت میکنی؟» عیسی درجواب فرمود: «قدرت درک اسرار پادشاهی خدا به شما عطا شده، امّا به آنها عطا نشده است. زیرا به شخصی كه دارد بیشتر داده خواهد شد تا به اندازهٔ كافی و فراوان داشته باشد، و از آنکس كه ندارد، حتّی آنچه را هم كه دارد گرفته میشود. بنابراین من برای آنان در قالب مثلها صحبت میکنم، زیرا آنان نگاه میکنند ولی نمیبینند و گوش میدهند ولی نمیشنوند و نمیفهمند
انجیل متی ۱۳-۱۰: ۱۳
دراینجا مسیح به اشعیای نبی اشاره می کند که حدود ۷۰۰ سال قبل ازمیلاد زندگی می کرده است. اشعیای نبی درمورد قلب های سنگی هشدارداده بود. به عبارت دیگر، بعضی اوقات ما کلمه ای را درک نمی کنیم، زیرا معنی آن را نمی دانیم. اگر کسی معنای آنرا برای ما توضیح دهد، فوراً آن کلمه را درک خواهیم کرد. اما گاهی اوقات ما نمی فهمیم زیرا نمی خواهیم درک کنیم. بیشتر اوقات ما این مسئله را به صورت آشکارا نشان نمی دهیم، اما همچنان سؤال می کنیم، گویی که نمی فهمیم. هنگامی که این نخواستن درقلب ما اتفاق بیفتد،درذهن ما نیست، هیچ توضیحی فایده نخواهد داشت. دراین حالت، مشکل این خواهد بود که ما نمی خواهیم اطاعت کنیم
مثال هایی که عیسی مسیح استفاده می کرد، تاثیر عمیقی بر مردم می گذاشت. کسانی که نمی فهمیدند، سؤال می کردند و جوابشان را می گرفتند. کسانی که نمی خواستند اطاعت کنند، با حقارت به مثال ها نگاه می کردند و سعی می کردند آنها را درک نکنند. درست همانطور که دهقانان درطوفان و باد، گندم ها را از علف های هرز پاک می کنند، معلم بزرگ نیز مردم را با استفاده ازمثال ها ازهم جدا می کرد. کسانی که می خواستند ازکلام خدا اطاعت کنند از نافرمایان جدا می شدند. کسانی که نمی خواهند ازکلام خدا پیروی کنند، مثل های عیسی را دشوار می دانند، زیرا قلب آنها نمی خواهد ازحقیقت پیروی کند. آنها با اینکه چشم دارند، اما نمی بینند
حکایت کشاورز
“عیسی مطالب بسیاری را با مَثَل به آنها گفت. او فرمود:«دهقانی برای پاشیدن تخم به مزرعه رفت. وقتی مشغول پاشیدن تخم درمزرعه بود، بعضی از دانهها در وسط راه افتادند و پرندگان آمده آنها را خوردند. بعضی از دانهها روی سنگلاخ افتادند و چون زمین عمقی نداشت زود سبز شدند. امّا وقتی خورشید بر آنها تابید همه سوختند و چون ریشه نداشتند خشک شدند. بعضی از دانهها به داخل خارها افتادند و خارها رشد كرده آنها را خفه كردند. بعضی از دانهها در خاک خوب افتادند و از هر دانه صد یا شصت یا سی دانه به دست آمد. هر که گوش شنوا دارد بشنود
انجیل متی، ۹-۳: ۱۳
معنی این مثال چیست؟ این معما نیست. آنهایی که واقعا ازته دل آماده اطاعت و پیروی ازکلام خدا بودند، معنای آن را از عیسی مسیح پرسیدند. عیسی به آنها گفت
“«پس معنی مَثَل برزگر را بشنوید: وقتی شخص مژدهٔ پادشاهی خدا را میشنود ولی آن را نمیفهمد، شیطان میآید و آنچه را كه دردل او كاشته شده، میرباید. این تخمی است كه در وسط راه افتاده بود. دانهای كه در سنگلاخ میافتد، مانند کسی است كه تا پیام را میشنود، با شادی میپذیرد. ولی در او ریشه نمیگیرد و دوام نمیآورد. پس وقتی به سبب آن مژده زحمت و آزاری به او برسد فوراً دلسرد میشود. دانهای كه به داخل خارها افتاد مانند کسی است كه پیام را میشنود، امّا نگرانیهای زندگی و عشق به مال دنیا، آن پیام را خفه میکند و ثمر نمیآورد و دانهٔ كاشته شده در زمین خوب به کسی میماند، كه پیام را میشنود و آن را میفهمد و صد یا شصت و یا سی برابر ثمر به بار میآورد
انجیل متی ۲۳-۱۸: ۱۳
چهارنوع آدم و چهار نوع برخورد متفاوت در مورد پادشاهی خداوند وجود دارد. اولی کسی است که نمی فهمد، یعنی کلام خدا را شیطان ازقلب او می دزدد. سه نوع دیگر شروعی شبیه هم دارند یعنی آنها کلام خدا را با شادی می پذیرند؛ اما این کلام باید از آزمایشات و امتحاناتی بگذرد تا در قلب ما رشد کند. این کافی نیست که کلام خدا را با عقل خود درک کنیم و سپس زندگی خود را آنطور که می خواهیم ادامه دهیم. بنابراین، دو نفرازآن سه نوع آدم، درابتدا کلام را می پذیرند، اما اجازه نمی دهند که در قلب آنها رشد کند. فقط نفر چهارم کلام خدا را می شنود و می فهمد و مطیعانه کلام خدا را می پذیرد. ما باید مثل نفر چهارم باشیم
هرکسی که این مثال عیسی را می شنود، باید ازخود بپرسد: “من متعلق به کدام نوع ازاین افراد هستم؟” فقط کسانی که کلام خدا را درک می کنند، ثمر می دهند. برای درک این مطلب، لازم است که برنامه و وعده خدا را ازآدم تا تمامی پیامبران عهد عتیق که این وعده را برای ما باز کرده اند و توضیح داده اند، شروع کرد. بعد از آدم، علائم قابل توجهی از طرف خداوند برای ما داده می شود: ” درتورات وعده خدا به ابراهیم و قربانی او، موسی و ده فرمانش و هارون؛ در کتب دیگرعهد عتیق اشعیای نبی، ارمیای نبی، زکریای نبی، دانیال نبی و ملاکی نبی که درتمامی نوشته های این پیامبران درباره “مسیح” نبوت شده است، که اگرما این ها را بدانیم، “نوشته های راجع به ملکوت خداوند” را متوجه خواهیم شد و آنها را بهتر درک خواهیم کرد
مثل گندم و علف های هرز
عیسی مسیح مثال دیگری راجع به گندم و علف های هرز زد
” پس از آن عیسی مَثَل دیگری نیز برای آنان آورده گفت: «پادشاهی آسمان مانند این است كه شخصی در مزرعهٔ خود تخم خوب كاشت، امّا وقتی همه در خواب بودند، دشمن او آمده در میان گندم گیاه هرزه پاشید و رفت. هنگامیکه دانهها سبز شدند و شروع به رشد و نمو كردند، گیاه هرزه نیز درمیان آنها پیدا شد. دهقانان پیش ارباب خود آمده گفتند: “ای آقا، مگر تخمی كه تو در مزرعه خود كاشتی خوب نبود؟ پس این گیاه های هرزه از كجا آمدهاند؟” او در جواب گفت: “این كار، كار دشمن است.” دهقانان به او گفتند: “پس اجازه میدهی ما برویم و گیاه هرزه را جمع كنیم؟” او گفت: “خیر، چون ممكن است در موقع جمع كردن آنها گندمها را نیز از ریشه بكنید. بگذارید تا موسم دِرو هردوی آنها با هم رشد كنند، درآن وقت به دروگران خواهم گفت كه گیاه های هرزه را جمع كنند و آنها را برای سوخت ببندند و گندم را نیز جمع كرده در انبار من ذخیره كنند
انجیل متی ۲۹-۲۴: ۱۳
عیسی مسیح این مثال را توضیح می دهد
” پس از آن عیسی مردم را مرخّص كرد و خودش نیز به منزل رفت، شاگردان عیسی پیش او آمده گفتند: «معنی مَثَل گیاه های هرزه مزرعه را برای ما شرح بده.» عیسی در جواب گفت: «کسیکه تخم نیكو میکارد، پسرانسان است. مزرعه، این جهان است و تخم نیكو تابعین پادشاهی خدا هستند و تخمهای گیاه هرزه پیروان شیطان میباشند. آن دشمنی كه تخمهای گیاه هرزه را كاشت، ابلیس است و موسم دِرو، آخر زمان میباشد و دروگران فرشتگان هستند. همان طوری که دروگران گیاه هرزه را جمع میکنند و میسوزانند درآخرزمان هم همینطور خواهد شد. پسر انسان فرشتگان خود را خواهد فرستاد و آنها هرکسی را كه درپادشاهی او باعث لغزش شود و همچنین همهٔ بدكاران را جمع میکنند و درکورهای مشتعل خواهند افكند، جاییکه اشک میریزند و دندان بردندان میفشارند. درآن زمان نیكان درپادشاهی پدرخود مانند خورشید خواهند درخشید. هرکه گوش شنوا دارد بشنود
انجیل متی ۴۳-۳۶: ۱۳
مثال هایی از دانه خردل و خمیر مایه
“عیسی یک مَثَل دیگری نیز برای آنان آورده گفت: «پادشاهی آسمان مانند دانهٔ خَردَلی است كه شخصی آن را میگیرد و در مزرعهٔ خود میکارَد. دانهٔ خردل كه كوچكترین دانههاست، پس از آنكه رشد و نمو كند از بوتههای دیگر بزرگتر شده به اندازهٔ یک درخت میشود و آنقدر بزرگ است كه پرندگان میآیند و درمیان شاخههایش آشیانه میسازند.» عیسی برای آنان مَثَل دیگری آورده گفت: «پادشاهی آسمان مانند خمیرمایهای است كه زنی برمیدارد و با سه پیمانه آرد مخلوط میکند تا تمام خمیربرسد
انجیل متی ۳۳-۳۱: ۱۳
پادشاهی خدا برای این جهان کوچک است، اما مانند خمیر مایه در خمیر بزرگ می شود. همچنین مانند یک دانه کوچک خردل است که به یک گیاه بزرگ تبدیل می شود. این کار به زور یا یکباره امکان پذیر نیست اما با این حال پادشاهی خداوند درحال رشد است و کسی نمی تواند جلوی آن را بگیرد
ضرب المثلی درباره گنج ها و مرواریدهای گرانبها
“«پادشاهی آسمان مانند گنجی است كه در مزرعهای پنهان شده باشد و شخصی تصادفاً آن را پیدا كند. او دوباره آن را پنهان میکند و از خوشحالی میرود، تمام اموال خود را میفروشد و برگشته آن مزرعه را میخرد. پادشاهی آسمان همچنین مانند بازرگانی است كه درجستجوی مرواریدهای زیبا بود. وقتیکه مروارید بسیار گرانبهایی پیدا كرد، رفته تمام دارایی خود را فروخت و آن را خرید
انجیل متی ۴۶-۴۴: ۱۳
این مثلها ازارزش پادشاهی خداوند سخن می گویند. به گنجی که دریک مزرعه پنهان است، فکر کنید. ازآنجا که پنهان است، مردم نسبت به آن بی اعتنا هستند و ارزشی برای مزرعه قائل نیستند. یک نفر از وجود گنجینه باخبراست.و تمام دارایی خود را فروخته و مزرعه را می خرد. پادشاهی خدا نیز اینگونه است؛ بسیاری به آن توجه ندارند. تعداد کمی از مردم آن را می بینند و ارزش آنرا می دانند
مثالی در مورد تور ماهیگیری
“«و نیز پادشاهی آسمان مانند توری است كه ماهیگیری آن را در دریا انداخت و ازانواع ماهیان مختلف صید نمود. وقتیکه تور از ماهی پر شد، ماهیگیران آن را به ساحل كشیدند و آن وقت نشسته ماهیان خوب را در سبد جمع كردند و ماهیان بی مصرف را دور ریختند. در آخر زمان نیز چنین خواهد بود. فرشتگان میآیند و بدكاران را از میان نیكان جدا ساخته، آنها را در کورهای سوزان میاندازند، جاییکه گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد
انجیل متی ۵۰-۴۷: ۱۳
پادشاهی خداوند مردم را تقسیم می کند. این تقسیم درروز قیامت اتفاق خواهد افتاد، زمانی که دیگر هیچ قلبی پنهان نیست
بزرگ شدن پادشاهی خدا مثل مایه خمیر یک رمز و راز است. آن مانند گنجی پنهان است که خیلی ها آن را نمی بینند. مردم درباره پادشاهی خدا نظرات مختلفی دارند. پادشاهی خدا، مردم را، به کسانی که می فهمند و کسانی که نمی فهمند، تقسیم می کند. پس از گفتن این مثلها، عیسی مسیح از شنوندگان خود سؤال مهمی پرسید
عیسی ازآنها پرسید: «آیا همهٔ این چیزها را فهمیدید؟» شاگردان پاسخ دادند بلی
متی ۱۳:۵۱
شما چطور؟