Skip to content

پرسش های متداول (FAQ)

تبریک می گویم! شما می توانید در روز قیامت راحت باشید و آرامش داشته باشید، زیرا تمامی قوانین را رعایت کرده اید و تقوا را به دست آورده اید. من به شخصه هیچ وقت با کسی که همیشه از قانون پیروی کرده است، روبه رو نشدم. بنابراین، شما واقعاً یک انسان بزرگی هستید. اما دست از کار نکشید و تسلیم نشوید، زیرا باید تا آخر عمر این کار را انجام دهید

همانطور که قبلا هم اشاره کردم، این “ده فرمان” هرگز از بین نرفت و هرگز اعتبارش را از دست نداد؛ زیرا به موضوعات اساسی مانند عبادت خدا، زنا نکردن، دزدی نکردن و عدالت مربوط می شوند. پیامبران بعد از موسی نیز درباره این فرامین توضیحاتی داده اند. در کتاب مقدس، عیسی به فریسیان و روحانیون دینی در مورد ده فرمان و چگونگی عمل به آن، اینگونه توضیح داده بود

 سخنان عیسی مسیح در مورد ده فرمان

” به شما می گویم: بدانید كه تا نیكی شما از نیكی علما و فریسیان بیشتر نباشد، به پادشاهی آسمان وارد نخواهید شد. شنیده‌اید كه در قدیم به مردم گفته شد: “قتل نكن و هرکس مرتكب قتل شود محكوم خواهد شد. امّا من به شما می‌گویم: هرکس نسبت به برادر خود عصبانی شود، محكوم خواهد شد و هرکه برادر خود را ابلَه بخواند، به دادگاه برده خواهد شد و اگر او را “احمق” بخواند مستوجب آتش جهنم خواهد بود.  پس اگر هدیهٔ خود را به قربانگاه ببری و در آنجا به‌خاطر بیاوری كه برادرت از تو شكایتی دارد، هدیهٔ خود را جلوی قربانگاه بگذار و اول برو با برادر خود آشتی كن و آنگاه برگرد و هدیهٔ خویش را تقدیم كن. با مدّعی خود وقتی‌که هنوز در راه دادگاه هستی صلح نما وگرنه آن مدّعی تو را به دست قاضی خواهد سپرد و قاضی تو را به دست زندانبان خواهد داد و به زندان خواهی افتاد. یقین بدان كه تا پول آخر را نپردازی، آزاد نخواهی شد. شنیده‌اید كه گفته شده: “زنا نكن”. امّا من به شما می‌گویم هرگاه مردی از روی شهوت به زنی نگاه كند در دل خود با او زنا كرده است. پس اگر چشم راست تو باعث گمراهی تو می‌شود، آن را بیرون آور و دورانداز؛ زیرا بهتر است كه عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا اینكه با تمام بدن به جهنم افكنده شوی. اگر دست راستت تو را گمراه می‌سازد، آن را ببر و دور انداز؛ زیرا بهتر است كه عضوی از بدن خود را از دست بدهی تا اینكه با تمام بدن به جهنم بیفتی

متی ۳۰-۲۰ :۵

حواریون عیسی مسیح نیز در مورد بت پرستی آموزش می دادند. آنها می گفتند که بت پرستی تنها پرستش بت  نیست بلکه پرستش هر چیزی جز خدا است. این موضوع در مورد پول نیز صدق می کند. همچنین حرص و طمع نیز نوعی بت پرستی است

” بنابراین، تمایلات دنیوی یعنی زنا، ناپاكی، هوی و هوس، شهوت و طمع را (كه یک نوع بت‌پرستی است) در خود نابود سازید”

کولسیان ۳:۵

پسندیده نیست كه سخنان ركیک و یا حرفهای بی‌معنی یا زشت بكار ببرید، بلكه در عوض باید خدا را شكر كنید. خاطر‌جمع باشید كه تمام اشخاص زناكار و بی‌عفّت یا طمع‌كار (زیرا طمع‌كاری یک نوع بت‌پرستی است.) هرگز در پادشاهی مسیح و خدا سهمی نخواهند داشت.  اجازه ندهید كسی با دلایل پوچ خود شما را فریب دهد؛ زیرا به علّت این چیزهاست كه غضب خدا بر افرادی كه مطیع او نیستند وارد خواهد آمد  

افسسیان ۶-۴ :۵

این نصیحت ها مربوط به اعمال و رفتار هایی است که در ظاهر انجام می شود و همچنین به انگیزه ها و اهداف درونی ما ربط دارد که آن را فقط خدا می بیند. این امر قانون را حتی سخت تر می کند

دوباره نگاهی به جواب خود بیاندازید. اگر مطمئن هستید که تمامی قوانین را رعایت می کنید، دیگر نیازی به انجیل ندارید

ادامه مطالعه و یا درک کتاب مقدس فایده ای ندارد. زیرا انجیل نه فقط برای کسانی که قانون را رعایت می کنند بلکه برای کسانی است که این دستورات الهی را رعایت نمی کنند. عیسی مسیح این را اینطور توضیح می دهد

هنگامی‌که عیسی در خانهٔ او بر سر سفره نشسته بود بسیاری از خطاكاران و باجگیران و اشخاص دیگر آمدند و با عیسی و شاگردانش سر یک سفره نشستند. فریسیان این را دیده به شاگردان عیسی گفتند: «چرا استاد شما با باجگیران و خطاكاران غذا می‌خورد؟  عیسی سخن آنان را شنیده گفت: «بیماران به طبیب احتیاج دارند، نه تندرستان.  بروید و معنی این كلام را بفهمید: “من رحمت می‌خواهم نه قربانی” زیرا من نیامدم تا پرهیزكاران را دعوت كنم بلكه گناهكاران را 

انجیل متی ۱۳-۱۰: ۹

سخنان زیاد و متفاوتی  درباره  اسماعیل و حوادث اطرافش وجود دارد. با این حال، تورات، که توسط موسی ۳۵۰۰ سال پیش نوشته شده است، به روشن شدن این موضوع به ما کمک می کند. خداوند ابراهیم را برکت داد و وعده داد که نسل او را  مانند شن های ساحل زیاد خواهد ساخت. (اینجا را کلیک کنید) سرانجام ابراهیم از دوهمسرش صاحب دو پسر شد. اما به دلیل رقابت بین آنها، ابراهیم مجبور شد هاجر و اسماعیل را از خانه بیرون کند. این رقابت در دو مرحله به وقوع پیوست. اولین مرحله پس از تولد اسماعیل و قبل از تولد اسحاق صورت گرفت. تورات درباره این رقابت، حافظت خداوند از حاجر، ظاهر شدن به او و دادن دعای خیر به اسماعیل این گونه می گوید

” اما سارای زن‌ ابرام‌، بچه‌دار نمی‌شد؛ پس او كنيز مصری خود هاجر را به‌ ابرام‌ داد و گفت‌: خداوند به‌ من‌ فرزندی نداده‌ است‌، پس‌ تو با اين‌ كنيز همبستر شو تا برای من‌ فرزندی به‌ دنيا آورد. ابرام با پیشنهاد سارای موافقت‌ نمود. (اين‌ جريان‌ ده‌ سال‌ پس‌ از ورود ابرام‌ به‌ كنعان‌ اتفاق‌ افتاد.)  ابرام‌ با هاجر همبستر شد و او آبستن‌ گرديد. هاجر وقتی دريافت‌ كه‌ حامله‌ است‌، مغرور شد و از آن‌ پس‌، بانويش‌ سارای را تحقير می‌كرد. سارای به‌ ابرام‌ گفت‌: تقصير توست‌ كه‌ اين‌ كنيز مرا حقير می‌شمارد. خودم اورا به‌ تو دادم‌، ولی از آن‌ لحظه‌ای كه‌ فهميد آبستن‌ است‌، مرا تحقير می‌كند. خداوند خودش‌ حق‌ مرا از تو بگيرد. ابرام‌ جواب‌ داد: او كنيز توست‌، هر طور كه‌ صلاح‌ می‌دانی با او رفتارکن. پس‌ سارای بنای بدرفتاری با هاجر را گذاشت‌ و او از خانه‌ فرار کرد. دربيابان‌، فرشته ی خداوند هاجر را نزديک‌ چشمه‌ای كه‌ سر راه‌ “شور” است‌، يافت. فرشته ی خداوند پرسيد: ای هاجر، كنيز سارای، از كجا آمده‌ای وبه‌ كجا می‌روی؟ گفت‌: من‌ از خانه بانويم‌ گريخته‌ام . فرشته ی  خداوند فرمود: نزد بانوی خود برگرد و مطيع‌ او باش‌. من‌ نسل‌ تو را بی‌شمار می‌گردانم‌. اينک تو حامله‌ هستی، و پسری خواهی زاييد. نام‌ او را “اسماعيل‌” يعنی “خدا می‌شنود” بگذار، چون‌ خداوند آه‌ و ناله ی تو را شنيده است.”” هاجر برای ابرام‌ پسری زاييد وابرام‌ اورا اسماعيل‌ ناميد. در اين‌ زمان‌ ابرام هشتاد و شش‌ ساله بود

پیدایش ۱۶ :   ۱-۱۱   ،   ۱۵-۱۶

ما می بینیم که هاجر یک پیامبر بود زیرا او با خداوند صحبت  کرد. خداوند به هاجر دستور داد كه فرزندش را اسماعیل  صدا كند و به او قول داد كه نسل اسماعیل را بیشمار خواهد گرداند. بنابراین، پس از ملاقات با خدا، او به خانه برگشت. این رقابت به حالت تعلیق درآمد

رقابت در حال تشدید

اما ۱۴ سال بعد، زمانی که سارا اسحاق را به دنیا آورد،  این رقابت از سر گرفته شد. تورات در این باره می گوید

“اسحاق‌ بزرگ‌ شده‌، از شير گرفته‌ شد و ابراهيم‌ به‌ اين‌ مناسبت‌ جشن‌ بزرگی بر پا کرد. يک روز ساره‌ متوجه‌ شد كه‌ اسماعيل‌، پسر هاجر مصری، اسحاق‌ را اذيت می کند. پس‌ به‌ ابراهيم‌ گفت‌: اين‌ كنيز و پسرش‌ را از خانه‌ بيرون‌ كن‌، زيرا اسماعيل‌ با پسر من‌ اسحاق‌ وارث‌ تو نخواهد بود. این موضوع ابراهیم را بسيار رنجاند، چون‌ اسماعيل‌ نيز پسر او بود

اما خدا به‌ ابراهيم‌ فرمود: درباره ی پسر وكنيزت‌ آزرده‌ خاطر مباش‌. آنچه ساره‌ گفته‌ است‌ انجام‌ بده‌، زيرا توسط‌ اسحاق‌ است‌ كه‌ توصاحب‌ نسلی می‌شوی كه‌ وعده‌اش‌ را به‌ تو داده‌ام‌. از پسر آن‌ كنيز هم‌ قومی به‌ وجود خواهم‌ آورد، چون‌ او نيز پسر توست.‌ پس‌ ابراهيم‌ صبح‌ زود برخاست‌ ونان‌ و مشكی پر از آب برداشت و بر دوش هاجر گذاشت و او را با پسر روانه ساخت.‌ هاجر به‌ بيابان‌ ِ بئرشبع رفت و در آنجا سرگردان‌ شد. وقتی آب‌ مشک تمام‌ شد، هاجر پسرش‌ را زير بوته‌ها گذاشت‌ و خود حدود صد متر دورتر از او نشست‌ و با خود گفت: ‌نمی‌خواهم‌ ناظر مرگ‌ فرزندم‌ باشم‌.  و زارزار بگريست.آنگاه‌ خدا به‌ ناله‌های پسر توجه‌ نمود و فرشتة‌ خدا از آسمان‌ هاجر را ندا داده‌، گفت‌: ای هاجر، چه‌ شده‌ است‌؟ نترس‌! زيرا خدا ناله‌های پسرت‌ را شنیده است. برو و او را بردار و در آغوش‌ بگير. من‌ قوم‌ بزرگی از او به وجود خواهم‌ آورد.سپس‌ خدا چشمان‌ هاجر را گشود و او چاه‌ آبی درمقابل‌ خود ديد. پس‌ بطرف‌ چاه‌ رفته‌، مشک را پر از آب‌ كرد و به‌ پسرش نوشانید. ‌و خدا با اسماعيل‌ بود و او در بي ِ ابان فاران‌ بزرگ‌ شده‌،  در تيراندازی ماهر گشت‌ و مادرش‌ دختری از مصر برای او گرفت 

پیدایش ۲۱:  ۸-۲۱

می بینیم که سارا نمی تواند دوباره در همان خانه  با هاجر زندگی کند و خواستار رفتن او شد. هرچند که ابراهیم از انجام این کار اول امتناع ورزید، اما وقتی که خدا وعده داد که هاجر و اسماعیل را برکت می دهد، این کار را کرد. به راستی که  خدا دوباره با هاجر صحبت كرد و چشمانش را باز كرد. به او در بیابان آب را نشان داد و قول داد كه  از اسماعیل  “ملتی بزرگ”  به وجود خواهد آورد

تورات همچنان نشان می دهد که این ملت  چگونه رشد می کند و بزرگ می شود. ما در مورد اسماعیل بار دیگر در زمان مرگ ابراهیم می خوانیم

“ابراهيم‌ در سن‌ صد و هفتاد و پنج‌ سالگی، در كمال‌ پيری، كامياب‌ از دنيا رفت‌ و به‌ اجداد خود پيوست‌. پسرانش‌ اسحاق‌ و اسماعيل‌ او را در غارمكفيله‌، جايی كه‌ ساره‌ دفن‌ شده‌ بود، نزديک مِلک ممری واقع‌ در مزرعه‌ای که ابراهیم از عفرون پسر صوحار حیتی خریده بود، دفن کردند.بعد از مرگ‌ ابراهيم‌، خدا اسحاق‌ را بركت‌ داد. در اين‌ زمان‌ اسحاق‌  نزديک بئرلحی رئی ساکن بود.اسامی فرزندان‌ اسماعيل‌، پسر ابراهيم ‌وهاجر مصری (كنيز ساره‌) بترتيب ‌تولدشان‌ عبارت‌ بود از: نبايوت‌، قيدار، ادبيل‌، مبسام‌، مشماع‌، دومه‌، مسا، حداد، تيما، يطور، نافيش‌ و قدمه.‌ هر كدام‌ از اين‌ دوازده‌ پسر اسماعيل‌، قبيله‌ای به‌ نام‌ خودش‌ به‌ وجود آورد. محل‌ سكونت ‌و اردوگاه‌ اين‌ قبايل‌ نيز به‌همان‌ اسامی خوانده‌ می‌شد. اسماعیل در سن صد و سی و هفت سالگی مرد و به اجداد خود پیوست. اعقاب اسماعيل‌ در منطقه‌ای بين‌ حويله‌ و شوركه‌ در مرز شرقی مصر و سر راه‌ آشور واقع بود، ساکن شدند. آنها دائما با برادران خود در جنگ بودند 

پیدایش ۲۵: ۸-۱۸

اسماعیل مدت طولانی زندگی کرد و پسران وی رهبران 12 قبیله بودند. خداوند اسماعیل را همانطور که وعده داده بود، برکت داد. امروزه اعراب بر این باورند که به واسطه ی اسماعیل، نسل ابراهیم به حساب می آیند