Skip to content

قرآن

تورات

 سوره هود ۱۱: ۲۵-۴۸

ما نوح را بسوی قومش فرستادیم ( همین بار را به او گفتیم): من برای شما ممنوعم که شما آشکارم کنید
۱۱:۲۶

جز «الله» [ خدای یگانه یکتا] را نپرستید ؛ چرا بر شما از عذاب روز دردناکی ارائه می شود
۱۱:۲۷

اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفت: «ما تو را به جزيری مثل خودتان نمی توانيد ببينی! و افرادی که از تو پیروی کرده اند ، جز گروه اراذل ساده اللوح ، مشاهده نمی توان از آن استفاده کرد. و برای شما فضیلتی نسبت به خودتان نمی توانیم؛ چون شما را دروغگو تصور می کنید
۱۱:۲۸

(نوح) گفت: “اگر دلیل روشنی از پروردگارم نداشته باشم، و از نزد خود رحمتی به من داده باشد -و اگر شما مخفی مانده اید” (آیا باز هم مراکز رسانید را باز کنید) آیا ما شما را به پذیرفتن این دلیل روشن مجبور سازیم، با این که شما کراهت دارید؟
۱۱:۲۹

ای قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمی توانید طلبم ؛ اجر من ، تنها بر خداست! و من آنها را كه ایمان آورد ، (بخاطر شما) از خود طرد نمی توانید ؛ چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات می کنند کرد؛ (اگر آنها را از خود برانم ، در دادگاه قیامت ، خصم برمن خواهد بود؛) ولی شما را قوم جاهلی خواهم دید
۱۱:۳۰

ای قوم! چه کسی مرا در برابر (مجازات) خدا یاری کرده اگر آنها را طرد کنم ؟! آیا اندیشه نمی تواند کرد
۱۱:۳۱
من هرگز به تو نمی توانی خزائن الهی نزد من است! و غیب هم نمی توانم! و نمی توگویم من فرشتهام! و (همچنین) نمی تواند افرادی را که در نظر شما خوار انداخته اند ، خداوند خیری را به آنها محافظت کنید ؛ خدا از دل آنها آگاهتر است! (با این حال ، اگر آنها را برانم ،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود
۱۱:۳۲
گفتند: «ای نوح! با ما جر و بحث کردی ، و زیاد هم جر و بحث کردی! (بس است!) اکنون اگر راستی بازیگویی کنید ، آنچه را که (از عذاب الهی) به ما وعده داده اید بیاورید
۱۱:۳۳
(نوح) گفت: «اگر خدا اراده کند ، خواهد آورد ؛ و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهید داشت
۱۱:۳۴
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد ، و من بخواهم شما را اندرز دهم ، اندرز من سودی به حال شما باید! او پروردگار شماست ؛ و بسوی او را برگرداند
۱۱:۳۵
(مشرکان) استفاده کنید: «او [= محمد (ص)] این سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! «بگو:« اگر من اینها را از پیش ساخته باشم و نسبت به دهم نداشته باشم ، اگر بخواهم آن را انجام دهم ؛ ولی من از گناهان شما بیزارم
۱۱:۳۶
به نوح وحی شد که: «جز آنها که (تاکنون) ایمان آورده اند ، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان ایجاد نکرد! پس، از کارهایی که شروع کرد ، غمگین مباش
۱۱:۳۷
و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما ، کشتی بساز! و درباره آنها كه شفاعت مكن كرده اند ، كه (همه) آنها غرق شده اند
۱۱:۳۸
او مشغول ساخت کشتی بود ، و هر زمان گروهی از اشرف قومش بر او بپذیرد ، او را مسخره کردم؟ (ولی نوح) گفت: «اگر ما را مسخره استفاده كنید ، ما هم همین طور مسخره كار كردید
۱۱:۳۹
بزودی دانست که چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد ، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد
۱۱:۴۰

او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتی ، یادتان باشد که پروردگارم آمرزنده و مهربان است
۱۱:۴۲

و آن کشتی ، آنها را از میان امواجی مانند کوههای حرکتی میدارد ؛ (در این هنگام ،) نوح فرزندش را که در گوش او مجاز بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو ، و با کافران مباش
۱۱:۴۳

گفتگو: «بزودی به کوه پناهی میبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگهداری در برابر فرمان خدا نیسست ؛ مگر آن کس را که او رحم کند! » در این هنگام ، موج در میان آن دو حایل شد و او در زمره غرق‌شدگان قرار گرفت
۱۱:۴۴

و گفته شد: «ای زمین ، آبت را فرو بر! و ای آسمان ، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتی) بر (دامنه کوه) جودی ، پهلو گرفت؛ و (در این هنگام ،) گفته شد: دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)
۱۱:۴۵

نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است ؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است ؛ و تو از همه حکم كنندگان برتری
۱۱:۴۶
فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [= فرد ناشایسته شده است]! پس، آنچه را از آن آگاه نیستی ، از من مخلوط کردم! من به تو اندرز کردم از جاهلان نباشی
۱۱:۴۷

عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه کردم که از تو چیزی بخواهم که از آن آگاهی ندارم! و اگر مرا نبخشی ، و بر من رحم نکنی ، از زیانکاران خواهم بود
۱۱:۴۸

(به نوح) گفته شد: «ای نوح! با سلامتی و برکاتی از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایی که با امکان ، فرود آی! و امتهای نیز هستند که ما آنها را از نعمتها بهره می برد ساخت ساخت ، سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها را معرفی ((چرا که این نعمتها را کفران ایجاد می کند

(الاعراف) ۷: ۵۹-۶۴
(این وضعیت همچنان ادامه دارد) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید ، و تنور جوشیدن گرفت ؛ (به نوح) گفتیم: «از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سو کن) -مگر آنها که قبلاً وعده هلاک داده اند [= همسر و دیگری از فرزندانت] – و همچنین ممنون را اما

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم ؛ او به آنها گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید ، که معبودی جز او را برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید ،) من بر شما از عذاب روز بزرگی استفاده می کنم
۷:۶۰
(ولی) اشراف قومش به او گفت: “ما تو را در گمراهی آشکاری استفاده کنیم
۷:۶۱
گفت: «ای قوم من! هیچ گونه گمراهی در من نیست ؛ ولی من از جانب پروردگار جهانیانم استفاده کردم
۷:۶۲
رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردید ؛ و خیرخواه شما هستم ؛ و از خداوند چیزهایی که شما نمی دانید
۷:۶۳
آیا تعلیم کرده اید که دستورالعمل ذخیره سازی پروردگارتان را به وسیله مردی از بین شما به شما برسد ، تا (از عواقب اعمال خلاف) اگر شما نمی خواهید ، و (در این دستورالعمل ، پرهیزگاری پیش بینی کنید و ممکن است مشمول رحمت (الهی) شود
۷:۶۴
امّا سرانجام او را تکذیب کردیم ؛ و ما او و آنها را که با وی در کشتی وجود دارد ، رهایی بخشیدیم؛ و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند ، غرق کردیم ؛ چه آنها گروه گروه نابینا (و کوردل) بودند

پیدایش ۶-۸

 اما تمام مردم در حضور خدا گناهکار بودند و ظلم و ستم همه جا را پُر کرده بود. ۱۲ خدا دید که مردم زمین فاسد شده اند و همه راه فساد را پیش گرفته اند

خدا به نوح فرمود: «تصمیم گرفته ام بشر را از بین ببرم. چون ظلم و فساد آن ها دنیا را پُر کرده است، بنابراین، من آن ها را با زمین نابود می کنم. ۱۴ تو برای خود یک کشتی از چوب درخت سرو بساز که چندین اطاق داشته باشد. داخل و خارج آنرا با قیر بپوشان. ۱۵ آنرا این طور بساز: طول آن یکصد و پنجاه متر، عرض آن بیست و پنج متر و بلندی آن پانزده متر. ۱۶ کلکینی هم نزدیک سقف به اندازۀ پنجاه سانتی متر بساز و دروازۀ کشتی را در کنار آن قرار بده. کشتی را طوری بساز که دارای سه طبقه باشد. ۱۷ من طوفان و باران شدید بر زمین می فرستم تا همۀ جانداران هلاک گردند و هر چه بر روی زمین است بمیرد. ۱۸ اما با تو پیمان می بندم. تو به اتفاق پسران، همسر و عروس هایت به کشتی داخل می شوی. ۱۹ -۲۰ از تمام حیوانات یعنی پرندگان، چهارپایان و خزندگان یک جفت نر و ماده با خود به کشتی ببر، تا آن ها را زنده نگهداری. ۲۱ از هر نوع غذا برای خود و برای آن ها با خود بردار.» ۲۲ نوح هر چه خدا به او فرمود انجام داد

 و خداوند به‌ نوح‌ گفت‌: «تو و تمامی‌ اهل خانه‌ات‌ به‌ كشتی‌ در آیید، زیرا تو را در این‌ عصر به‌ حضور خود عادل‌ دیدم‌.
۲  و از همۀ بهایم‌ پاك‌، هفت‌ هفت‌، نر و ماده‌ با خود بگیر، و از بهایم‌ ناپاك‌، دودو، نر و ماده‌،
۳  و از پرندگان‌ آسمان‌ نیز هفت‌ هفت‌، نر و ماده‌ را، تا نسلی‌ بر روی‌ تمام‌ زمین‌ نگاه‌ داری‌.
۴  زیرا كه‌ من‌ بعد از هفت‌ روز دیگر، چهل‌ روز و چهل‌ شب‌ باران‌ می‌بارانم‌، و هر موجودی‌ را كه‌ ساخته‌ام‌، از روی‌ زمین‌ محو می‌سازم‌.
۵  پس‌ نوح‌ موافق‌ آنچه‌ خداوند او را امر فرموده‌ بود، عمل‌ نمود.
۶  و نوح‌ ششصد ساله‌ بود، چون‌ طوفان‌ آب‌ بر زمین‌ آمد.
۷  و نوح‌ و پسرانش‌ و زنش‌ و زنان‌ پسرانش‌ با وی‌ از آب‌ طوفان‌ به‌ كشتی‌ در آمدند.
۸  از بهایم‌ پاك‌ و از بهایم‌ ناپاك‌، و از پرندگان‌ و از همۀ حشرات‌ زمین‌،
۹  دودو، نر و ماده‌، نزد نوح‌ به‌ كشتی‌ در آمدند، چنانكه‌ خدا نوح‌ را امر كرده‌ بود.
۱۰  و واقع‌ شد بعد از هفت‌ روز كه‌ آب‌ طوفان‌ بر زمین‌ آمد.
۱۱  و در سال‌ ششصد از زندگانی‌ نوح‌، در روز هفدهم‌ از ماه‌ دوم‌، در همان‌ روز جمیع‌ چشمه‌های‌ لجۀ عظیم‌ شكافته‌ شد، و روزنهای‌ آسمان‌ گشوده‌.
۱۲  و باران‌، چهل‌ روز و چهل‌ شب‌ بر روی‌ زمین‌ می‌بارید.
۱۳  در همان‌ روز نوح‌ و پسرانش‌، سام‌ و حام‌ و یافث‌، و زوجۀ نوح‌ و سه‌ زوجۀ پسرانش‌، با ایشان‌ داخل‌ كشتی‌ شدند.
۱۴  ایشان‌ و همۀ حیوانات‌ به‌ اجناس‌ آنها، و همۀ بهایم‌ به‌ اجناس‌ آنها، و همۀ حشراتی‌ كه‌ بر زمین‌ میخزند به‌ اجناس‌ آنها، و همۀ پرندگان‌ به‌اجناس‌ آنها، همۀ مرغان‌ و همۀ بالداران‌.
۱۵  دودو از هر ذی‌ جسدی‌ كه‌ روح‌ حیات‌ دارد، نزد نوح‌ به‌ كشتی‌ در آمدند.
۱۶  و آنهایی‌ كه‌ آمدند نر و ماده‌ از هر ذی‌جسد آمدند، چنانكه‌ خدا وی‌ را امر فرموده‌ بود. و خداوند در را از عقب‌ او بست‌.
۱۷  و طوفان‌ چهل‌ روز بر زمین‌ می‌آمد، و آب‌ همی‌ افزود و كشتی‌ را برداشت‌ كه‌ از زمین‌ بلند شد.
۱۸  و آب‌ غلبه‌ یافته‌، بر زمین‌ همی‌ افزود، و كشتی‌ بر سطح‌ آب‌ میرفت‌.
۱۹  و آب‌ بر زمین‌ زیاد و زیاد غلبه‌ یافت‌، تا آنكه‌ همۀ كوههای‌ بلند كه‌ زیر تمامی‌ آسمانها بود، مستور شد.
۲۰  پانزده‌ ذراع‌ بالاتر، آب‌ غلبه‌ یافت‌ و كوهها مستورگردید.
۲۱  و هر ذی‌جسدی‌ كه‌ بر زمین‌ حركت‌ میكرد، از پرندگان‌ و بهایم‌ و حیوانات‌ و كل‌ حشرات‌ خزندۀ بر زمین‌، و جمیع‌ آدمیان‌، مردند.
۲۲  هركه‌ دم‌ روح‌ حیات‌ در بینی‌ او بود، از هر كه‌ در خشكی‌ بود، مرد.

۱ خدا نوح و تمام حیواناتی را که با او در کشتی بودند فراموش نکرده بود. پس بادی بر روی زمین فرستاد و آب رفته رفته پائین آمد. ۲ چشمه های عظیم زیر زمینی و روزنه های آسمان بسته شدند و دیگر باران نبارید. ۳ آب مرتب از روی زمین کم می شد و بعد از یکصد و پنجاه روز فرو نشست. ۴ در روز هفدهم ماه هفتم کشتی بر روی کوههای آرارات نشست. ۵ آب تا ماه دهم رفته رفته کم می شد تا اینکه در روز اول ماه دهم قلۀ کوهها ظاهر شد.

۶ بعد از چهل روز، نوح کلکین کشتی را باز کرد ۷ و زاغی را بیرون فرستاد. زاغ بیرون رفت و دیگر بر نگشت. او همین طور در پرواز بود تا وقتی که آب فرو نشست. ۸ پس نوح کبوتری را بیرون فرستاد تا ببیند که آیا آب از روی زمین فرو نشسته است یا خیر؟ ۹ اما کبوتر جائی برای نشستن پیدا نکرد، چون آب همه جا را گرفته بود. پس به کشتی برگشت و نوح او را گرفت و در کشتی گذاشت. ۱۰ هفت روز دیگر صبر کرد و دوباره کبوتر را رها کرد. ۱۱ وقت عصر بود که کبوتر در حالیکه یک برگ زیتون تازه در نول داشت به نزد نوح برگشت. نوح فهمید که آب کم شده است. ۱۲ بعد از هفت روز دیگر دوباره کبوتر را بیرون فرستاد. این مرتبه کبوتر به کشتی بر نگشت.

۱۳ در روز اول ماه اول، نوح ششصد و یک ساله شد و در این وقت بود که آب روی زمین خشک شد. پس نوح دریچۀ کشتی را باز کرد و دید زمین در حال خشک شدن است. ۱۴ در روز بیست و هفتم ماه دوم زمین کاملاً خشک بود.

۱۵ خدا به نوح فرمود: ۱۶ تو و زن، پسرها و عروس هایت از کشتی بیرون بیائید. ۱۷ تمام حیواناتی که نزد تو هستند یعنی تمام پرندگان و چهارپایان و خزندگان را هم بیرون بیاور تا در روی زمین پراگنده شوند و به فراوانی بارور و زیاد گردند.» ۱۸ پس نوح، زن، پسرها و عروس هایش از کشتی بیرون رفتند. ۱۹ تمام چهارپایان و پرندگان و خزندگان هم با جفت های خود از کشتی خارج شدند.

۲۰ نوح قربانگاهی برای خداوند بنا کرد و از هر پرنده و هر حیوان حلال یکی را به عنوان قربانی سوختنی بر قربانگاه قربانی کرد. ۲۱ وقتی بوی خوش قربانی به پیشگاه خداوند رسید، خداوند با خود گفت: بعد از این دیگر زمین را به خاطر انسان لعنت نمی کنم. گرچه انسان از کودکی افکار شریرانه داشته است. دیگر همۀ حیوانات را هلاک نمی کنم چنان که کردم. ۲۲ تا زمانی که دنیا هست، کشت و زراعت، سرما و گرما، زمستان و تابستان و روز و شب هم باشد.