“قرآن یک نسخه خطی است که به یک زبان نوشته و خوانده می شود؛ هیچ خطای انسانی درترجمه و تفسیر آن وجود ندارد. اگر قرآن را از خانه های مناطق مختلف جهان بردارید و آنها را با هم مقایسه کنید، هیچ تفاوتی بین آنها پیدا نخواهید کرد
این جملات را یکی ازدوستانم برای من نوشته بود. او قرآن کریم را با متن های کتاب مقدس (انجیل) مقایسه می کرد. ۲۴۰۰۰ نسخه خطی باستانی از کتاب مقدس وجود دارد که تفاوت های بسیار کمی بین آنها موجود می باشد؛ یعنی فقط چند کلمه متفاوت بکار برده شده است. همه مضامین و ایده ها درهمه این۲۴۰۰۰ نسخه خطی یکسان است؛ این به داستان مرگ عیسی مسیح بر روی صلیب و زنده شدنش هم مربوط است. همانطور که در بالا خواندید، در مورد اینکه هیچ تفاوتی بین متن های قرآن وجود ندارد، جملات زیادی بکار برده شده است؛ طوری که انگار هدف برتر نشان دادن قرآن نسبت به کتاب مقدس است. نگهداری و حفظ این کتاب تا به امروز، این مسئله را تائید می کند. پس احادیث در مورد این موضوع چه دیدگاهی دارند؟
شکل گیری و حفظ قرآن، از زمان پیامبر اسلام تا دوران خلیفه ها
ازابن مسعود نیزاینگونه روایت شده است
از ابن مسعود روایت است که گفت: از مردی شنیدم که آیتی را می خواند و از پیامبرشنیده بودم که خلاف آن را می خواند. من او را نزد او آوردم و از موضوع خبر دادم. درسیمای او آثار نارضایتی دیدم. او فرمود: “هر دوی شما درست می خوانید و اختلاف نکنید، همانا کسانی که قبل از شما اختلاف کردند، هلاک شدند
صحیح بخاری، ۳۴۷۶، کتاب ۶۰، حدیث ۱۴۳
این حدیث برای ما روشن می سازد که درزمان محمد، قرآن به طرق مختلف خوانده می شد و محمد همه اینها را پذیرفته و تایید می کرده است. بعد از مرگ محمد چه اتفاقی افتاد؟
ابوبکر و قرآن
از ابراهیم بن سعد، ازابن شهاب از عبید بن السباق روایت است که زید گفت: ابوبکر کسی را نزد من فرستاد که این کاربعد از کشتن اهل یمامه (درجنگ با مسلمه کذاب) بود ( که درآن بسیاری از صحابه به شهادت رسیده بودند) درحالی که عمر بن خطاب نزد ابوبکر نشسته بود، ابوبکر گفت: همانا عمر نزد من آمد و گفت: درروز جنگ یمامه قاریان قرآن به شدت به قتل رسیدند و بیم آن دارم که تلفات شدید قاریان درسایر مناطق صورت گیرد و بسیاری از قرآن از میان برود و صلاح در آن می بینم که به جمع کردن قرآن امر کنی. من به عمر گفتم: چگونه کاری بکنم که اوآن را نکرده است؟ عمر گفت: به خدا سوگند که این کار خیر است و پیوسته عمر برمن اصرار می ورزید تا آنکه خداوند برای این کار سینه ام را گشاد و دراین کار که عمر رای داده بود، آن را صلاح دانستم. زید می گوید: ابوبکر (به من) گفت: همانا تو مردی جوان و هوشیاری و در مورد تو بدگمانی نداریم و تو بودی که به او وحی می نوشتی، پس (نوشته پاره های) قرآن را جستجو کن و آن را جمع کن. زید می گوید: به خدا سوگند، اگر مرا به انتقال یکی از کوه ها مامور می ساختند، گرانتر از آن نبود که مرا به جمع کردن قرآن مامور کردند. گفتم: چگونه کاری می کنید که او نکرده است؟ ابوبکر گفت: به خدا سوگند که این کاری نیک است و پیوسته ابوبکر بر من اصرار می کرد تا آنکه خدا سینه ام را گشاد، چنانکه سینه های ابوبکر و عمر را گشاده بود. پس در جستجوی ( پاره های) قرآن شدم و آن را از ( روی نوشته پاره هایی) از شاخه های خرما، سنگ های سفید نازک و سینه های مردان جمع آوردم تا آنکه آخر سوره ( التوبه) را نزد ابو خزیمه انصاری یافتم و نزد هیچ یکی به جز وی نیافتم.سوره (التوبه: ۱۲۸-۱۲۹) تا آخر سوره (التوبه). این نسخه (جمع آوری شده ی قرآن) نزد ابوبکر می بود تا آنکه خداوند او را به سوی خود خواند، سپس نزد عمر بود تا زنده بود، سپس نزد حفصه بنت عمر بود
صحیح بخاری، ۴۰۸۶، کتاب ۶۶، حدیث ۸
این اتفاق زمانی رخ داد که ابوبکر پس از محمد خلیفه شد. این حدیث به ما می گوید که محمد هرگز قرآن را به صورت متن و کتاب درنیاورده و هیچ گونه دستورالعملی دراین باره نداده است.ازآنجا که حافظان قرآن درجنگ به شهادت رسیده بودند، ابوبکر و عمر (خلیفه دوم) زید را برای جمع آوری قرآن فرستادند. زید درابتدا نمی خواست این کار را انجام دهد زیرا محمد دستوری دراینباره به او نداده بود؛ وی فقط به چندین نفر از اصحاب خود سپرده بود که به تدریس قرآن بپردازند. حدیث زیر در این باره به ما می گوید
“ازابراهیم روایت است که مسروق گفت: عبدالله بن عمرو، ازعبدالله بن مسعود یاد کرد و گفت: همیشه او را دوست می دارم، از پیامبر شنیدم که می فرمود: قرآن را از چهار کس فراگیرید: ازعبدالله بن مسعود، سالم، معاذ و ابی بن کعب
صحیح بخاری، ۴۹۹۹، کتاب ۶۶، حدیث۲۱
با این حال پس از رحلت پیامبر، اختلافات پیروان او بیشتر شد، زیرا آیات قرآن به گونه های متفاوتی خوانده می شدند. حدیث بعدی، یک نمونه از این اختلاف نظرها را برای ما توضیح خواهد داد
“از خفص، از اعمش، از ابراهیم روایت است که علقمه گفت: اصحاب عبدالله (ابن مسعود) به سوی ابودرداء در طلب ایشان برآمد و آنان را پیدا کرد و گفت: کدام یک از شما به قرائت عبدالله (ابن مسعود) می خواند. یکی گفت: همه ی ما. ابودرداء گفت: کدام یک از شما بهتر حفظ دارید؟ ما به سوی علقمه اشاره کردیم. ابودرداء گفت: از ابن مسعود چگونه شنیده ای که «والیل اذا یغشی» را می خواند؟ علقمه گفت: «و الذکر والانثی». ابودرداء گفت: به تحقیق گواهی می دهم و از پیامبرشنیده ام که همچنین می خواند و آنها ( شامیان) مرا بر آن می دارند که بخوانم: «و ما خلق الذکر و الانثی». به خدا سوگند که از ایشان پیروی نمی کنم
صحیح بخاری، ۴۹۴۴، کتاب ۶۵
درحال حاضر، درقرآن نمونه ی دوم از آیه ی سوم سوره اللیل بکار برده شده است. جالب اینجاست عبدالله و ابودرداء که جزئی از چهار نفری بودند که توسط محمد مجاز به حفظ قرآن شده بودند، این آیه را به گونه دیگری تلاوت می کردند و نمی خواستند مانند بقیه آن را بخوانند
حدیث بعدی نشان می دهد که در تمامی قلمروی مسلمانان، این آیه به روش های مختلف تلاوت و حفظ می شده است؛ طوری که از چگونگی تلاوت مشخص می شد، شخص اهل کدام منطقه و از کجا آمده است. به حدیث زیر توجه کنید
“القاما اینگونه شرح داد: ابودرداء را ملاقات کردم و او ازمن پرسید: اهل کجایی؟ من پاسخ دادم: عراقی هستم. دوباره پرسید: کدام شهرعراق؟ جواب دادم: اهل کوفه. او دوباره پرسید: آیا تو آیات را مانند عبدالله بن مسعود تلاوت می کنی؟ جواب دادم: بله. او ادامه داد: این آیه را از حفظ بخوان و من نیز خواندم: «وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى. وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى. وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى». او خندید و گفت: من شنیده ام که رسول خدا نیز این آیه را اینگونه تلاوت می کند
کتاب صحیح مسلم، حدیث ۳۴۶
“از سعید بن جبیر، ازابن عباس روایت است که عمر گفت: ابی (بن کعب) قاری ترین ماست و ما (بعضی) از لحن ابی را ترک می کنیم ( مراد از لحن ابی، آیات منسوخ شده است. می گویند که ابی به نسخ تلاوت بعضی ار آیات قرآن قایل نبود و عمر رضی الله عنه با خواندن آیت مذکور به نسخ بعضی از آیات استدلال کرد. «تیسیر القاری») و ابی می گوید: من (قرآن را) از دهان او گرفته ام و از آن چیزی را ترک نمی کنم. خدای تعالی گفته است: هر حکمی را نسخ نکنیم یا آنرا به (دست) فراموشی بسپاریم، بهتر از آن یا مانندش را می آوریم
البقره: ۱۰۶ کتاب صحیح بخاری، ۵۰۰۵، کتاب ۶۶، حدیث ۲۷
اگرچه ابی از “بهترین” قاریان قرآن به حساب می آمد، اما برخی روش قرائت او را درست ندانسته و رد کردند. سراین موضوع بحث های طولانی رخ داده است؛ درحدیث بعدی می بینیم که چگونه این اختلاف نظرها از بین می رود
عثمان و قرآن
از ابراهیم، از ابن شهاب، روایت است که انس بن مالک به وی گفت: حذیفه بن یمان (در زمان خلافت) عثمان نزد وی آمد و عثمان مردم شان را همراه با مردم عراق، برای فتح ارمنستان و آذربایجان به جهاد سوق داده بود. اختلاف مردم شام و عراق در خواندن قرآن، حذیفه را بیمناک ساخت. حذیفه به عثمان گفت: ای امیر المومنین، این امت را قبل از آنکه در کتاب (خدا) اختلاف کنند، همچون اختلافی که یهود و نصارا(در کتب خویش) کرده اند، دریاب. (مردم شام به قرائت ابی بن کعب می خواندند و مردم عراق قرائت ابن مسعود را پیروی می کردند و با اختلاف قرائت ها به مخالقت بر می خاستند تا آنکه همدیگر را تکفیر کردند و این اختلاف در لغت ها و قرائت ها بود). عثمان، کسی را نزد حفضه فرستاد( و پیغام داد): پاره های جمع آوری شده ی قرآن را به ما بفرست تا آن را بر مصحف ها بنویسیم و سپس آن را به تو باز می گردانیم. حفصه، آن را به عثمان فرستاد. عثمان، به زید بن ثابت و عبدالله بن زبیر و سعید بن عاص و عبدالرحمن ابن حارث بن هاشم دستور داد ( تا آن را بنویسند). آنها نسخه های (کامل) قرآن را نوشتند. عثمان به گروه سه نفری قریش ( عبدالله، سعید و عبدالرحمن) گفت: اگر شما و زید بن ثابت (انصاری) در چیزی از قرآن اختلاف کردید آن را به زبان قریش بنویسید. زیرا قرآن به زبان قریش نازل شده است. آنها چنان کردند تا آنکه از روی آن چند نسخه ی (قرآن) نوشتند. سپس عثمان آن نسخه را به حفصه مسترد نمود و عثمان به هر سو (از بلاد اسلامی) نسخه ای را از آنچه نوشته بودند، فرستاد و دستور داد تا به جزء از این نسخه، همان نسخه هایی از قرآن که به گونه ای پراکنده یا کامل نوشته شده باشد، سوختانده شود
کتاب صحیح بخاری، ۴۹۸۷، کتاب ۶۶، حدیث ۹
بنابراین متن های قرآن امروزی درهمه جا یکسان است و دلیل آن این نیست که محمد یک روش تلاوت و قرائت را تصویب یا استفاده کرده است (وی هفت روش تلاوت و قرائت را مورد تائید قرار داده بود). اگر در اینترنت در مورد “قرائت های متفاوت قرآن” جستجو کنید، خواهید دید که ۶۱حدیث در مورد این موضوع وجود دارد. قرآنی که امروزه ما در دست داریم، تک است، زیرا که سومین خلیفه مسلمانان، عثمان، فقط یک نسخه را انتخاب و تصحیح کرده و دیگر نسخه ها را سوزانده است. احادیث زیر نحوه صحیح و ویرایش قرآن امروزی را توصیف می کند
از زهری، از عبیدالله روایت است که ابن عباس گفت: عمر گفت: از آن می ترسم که زمان برمردم بگذرد و کسی بگوید: حکم رجم (سنگسار) را در کتاب خدا نمی یابیم و با ترک کردن فریضه ی که خدا آن را نازل کرده است، گمراه گردند. پس آگاه باشید که همانا رجم بر کسی که زنا کند و ازدواج کرده باشد حق است، آنگاه که شاهدان آورده شود، یا حمل گرفته باشد، یا اعتراف کند- سفیان راوی گفت: چنین به یاد دارم که (عمر گفت:) آگاه باشید که همانا او سنگسار کرده است و ما پس (از وفات وی) سنگسار کرده ایم
کتاب صحیح بخاری، ۶۸۲۹، کتاب ۸۶، حدیث ۵
“ابن عباس اینطور روایت کرده است
خداوند محمد را با حقیقت و راستی فرستاد و کتاب مقدس را برای او به آشکارا باز کرد. همچنین خداوند به او دستوراتی در مورد رجم (سنگسار) داد. این قوانین مربوط به کسانی است که زنا می کنند. ما این آیه را تلاوت و حفظ کردیم. رسول خدا مجازات سنگسار را اجرا می کرد و ما هم بعد او این کار را ادامه دادیم
کتاب صحیح بخاری، کتاب ۸۶، حدیث ۵۷
در قرآنی که امروز دردست داریم، از رجم حرفی زده نشده است. بنابراین نتیجه می گیریم که درهنگام تصحیح آن، آیات مربوط به رجم حذف شده اند
“«وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا» (سوره بقره، آیه ۲۴۰)، (و کسانی از شما که مرگ شان فرا می رسد و زنانی برجای می گذارند). ازابن ابی ملیکه روایت است که ابن زبیر گفت: به عثمان گفتم: همین آیت سوره البقره: کسانی از شما که مرگ شان فرا می رسد و زنانی بر جای می گذارند_ تا گفته ی خداوند_ و از منزل شوهر اخراج نگردند. توسط آیت دیگری نسخ گردیده، پس چرا آن را می نویسی؟ عثمان گفت: ای برادرزاده، آن را (درجایش) می گذارم، من هیچ چیز را از جای آن تغییر نمی دهم. حمید گفت: یا مانند (نحو) مذکور. «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَی» (سوره بقره، آیه ۲۶۰)، ( آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا، مرا بنمای که چگونه مردگان را زنده می کنی)، فَصُرْهُنَّ درآیه ۲۶۰، به معنای پاره پاره کن است
کتاب صحیح بخاری، کتاب ۶۵، حدیث ۴۵۳۶
دراین حدیث ما اختلاف نظرعثمان و ابن زبیر را می بینیم. آنها راجع به حذف کردن و یا نکردن آیه با هم بحث می کردند؛ نتیجه آن شد که عثمان کار خود را کرد و آیه را حذف نکرد. اما بحث و اختلاف نظرها هنوز تمام نشده است
عثمان و عنوان سوره توبه
“یزید الفارسی چنین می گفت: ازابن عباس شنیده ام که ازعثمان بن عفان سوالی پرسیده است: چرا شما درسوره توبه که بیش از ۱۰۰آیه دارد، (بسم الله الرحمن الرحیم) ننوشتید ولی درسوره الانفال که کمتر از ۱۰۰آیه دارد، (بسم الله الرحمن الرحیم) را بکار بردید؟ عثمان اینگونه جواب داد: هنگامى كه آيات قرآن بر او نازل می شد، او کسى را صدا می كرد تا آنها را براى او بنويسد و به او می گفت: این آیه را درآن سوره ای بنویس که ازآن بحث شده است. سوره الانفال اولین سوره ای است که درمدینه نازل شده است و سوره توبه آخرین سوره ای است که نازل شده است؛ شباهت هایی درمضمون هر دو سوره وجود دارد و من به همین دلیل فکر کردم این سوره بخشی از سوره الانفال است. به خاطر آن هم من آنها را در دسته ی سوره های بلند قرار دادم و عبارت (بسم الله الرحمن الرحیم) را بین این دو سوره قرار ندادم
سنن ابی داود، ۷۸۶، کتاب ۲، حدیث ۳۹۶
سوره توبه، تنها سوره ای است که درقرآن، با عبارت (بسم الله الرحمن الرحیم) شروع نشده است. حدیث این را به روشنی توضیح می دهد. عثمان فکر می کرد که سوره ی التوبه جزئی از سوره ی الانفال است. از دیالوگ های موجود در حدیث می فهمیم که درآن دوران این موضوع خیلی مهم بود و اختلاف نظر هایی بین مسلمانان وجود داشت. به حدیث بعدی توجه کنید
“عبدالله بن مسعود به یاران خود چنین گفت: نسخه های دیگر قرآن را پنهان کنید و درادامه گفت: کسانی که چیزی پنهان می کنند در روز قیامت فاش خواهند شد. او گفت من در مقابل خدا بیش از ۷۰ سوره از قرآن را از حفظ تلاوت کردم. همه می دانند که من از تمامی کسانی که خدا آنها را می شناسد، بهتر کلام خدا را درک و حفظ می کنم. اگر بدانم که کسی از من بهتر است نزد او می رفتم. شقیق می گوید: درکنار اصحاب محمد نشستم و کسی را ندیدم که او را انکار کند و یا نقصی ازاو بداند
صحیح المسلم، ۲۴۶۲: کتاب ۴۴، حدیث ۱۶۲
باید به چند موضوع توجه کرد
- عبدالله بن مسعود به دلایلی به یاران خود می سپارد که نسخه های قرآن را پنهان کنند
- مشخص است که شخصی به او امر کرده که متفاوت از دیگران قرآن را تلاوت و قرائت کند. برای فهمیدن این موضوع به زمان خلیفه عثمان و قرآنی که درآن زمان وجود داشت، توجه کرد
- یکی ازدلایل متفاوت بودن تلاوت و خواندن او این بود که او خود را بهتر از دیگران می دانست و ادعا داشت که بهتر از هرکس، کتاب را درک کرده و فهمیده است
- شقیق گفته بود که یاران محمد با ابن مسعود موافق بودند
متن های مختلفی که امروزه از کتاب قرآن دردست داریم
با این حال، پس از اصلاحات خلیفه عثمان، درمتون کتاب تفاوت هایی باقی ماند. درحقیقت، با نگاهی به تاریخ، به نظر می رسد که درقرن چهارم، پس از پیامبر، مردم اجازه ی قرائت متفاوت را دریافتند. با این حال، جدا از قرائت حفص که امروزه در بیشتر کشور های مسلمان مرسوم است، قرائت های دیگری نیز وجود دارد: قرائت در شمال آفریقا و درغرب آفریقا قرائت حفص الدوری. بین تمامی این قرائت ها تفاوت های جزئی وجود دارد که این تاثیری برمعنای آنها ندارد؛ فقط در بعضی قسمت ها درهر کدام از قرائت ها کلماتی استفاده شده است که درمعنای متون تفاوت معنایی ایجاد می کنند
بنابراین کدام یک از نسخه های قرآن را باید استفاده کرد؟
ما خواندیم که امروزه نیز نسخه های مختلفی از قرآن به زبان عربی وجود دارد و پس از وفات محمد متون قرآن تدوین و تصحیح و از میان نسخه های خطی انتخاب شده است. در متون و آیه های قرآن تفاوت های بسیار کمی وجود دارد و دلیل این سوزاندن نسخه های دیگر قرآن در زمان خلفا است. هیچ یادداشتی از روش های متفاوت قرائت آیات قرآن باقی نمانده است؛ دلیل آنرا در بالا هم ذکر کردیم: سوزاندن تمامی نسخه های دیگر و باقی ماندن فقط یک نسخه. ممکن است که عثمان قرآن را به زیبایی تصحیح کرده است اما می دانیم که نسخه های دیگری نیز موجود بوده است و این قرآنی که حالا در دست داریم بی مشکل نیست. با همه ی این ها می توان نتیجه گرفت که قرآن امروزی یک ورژن و نمونه دارد که تقریبا درهمه جا یکسان است. جمله “قرآن نیازی به تفسیر ندارد” غلط است. نسخه های خطی دو کتاب مقدس و قرآن موجود است. این نسخه های خطی تأیید می کنند که متون امروزی که در دست داریم به نسخه ی اصلی نزدیک هستند. بسیاری تلاشی نمی کنند که محتوای کتاب ها را درک کنند؛ یعنی آن تفاوت های کوچک را ببینند. زیرا که آنها قرآن و کتاب مقدس را به صورت افراطی ستایش و هرگونه تغییر و تصحیح را انکار می کنند.بهتر بود که همه تلاش می کردند تا این کتاب ها را درک کنند و بفهمند. زیرا که این کتاب ها به همین دلیل برای ما فرستاده شده اند. برای شروع می توانید سراغ آدم بروید