Skip to content

. عیسی مسیح چشمه حیات را پیشنهاد میکند

  • by

سوره انسان نیز درمورد چشمه ای دربهشت، می گوید

“و درآنجا ازجامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مى‏نوشانند. از چشمه‏ اى درآنجا كه سلسبيل ناميده مى ‏شود”

سوره انسان، آیه ۱۷ تا ۱۸

پس عطشی که دراین دنیا داریم، چگونه برطرف میشود؟ پس کسانی که به دلیل گذشته گناه آور و شرم آورشان نمی توانند به خدا نزدیک شوند، چه می شوند؟ عیسی مسیح هنگام صحبت با زنی که طرد شده بود، دراین باره صحبت کرد

پیشتر خواندیم که، عیسی مسیح رفتار صحیح نسبت به دشمنان را تعلیم داد. امروزه درجهان آنقدر درگیری های زیادی وجود دارد که زندگی ما به جهنم تبدیل شده است. دراین مثال، عیسی مسیح تأکید میکند که نگرش و رفتار ما نسبت به دشمنانما مشخص خواهد کرد که آیا ما به بهشت ​​خواهیم رفت یا نه؟

وقتی خداوند فهمید كه فریسی ها شنیده‌اند كه او بیشترازیحیی شاگرد پیدا كرده و آنها را تعمید میدهد (هرچند شاگردان عیسی تعمید میدادند نه خود او)، یهودیه را ترک كرد و به جلیل برگشت ولی لازم بود از سامره عبور كند. او به شهری از سامره كه سوخارنام داشت، نزدیک مزرعه‌ای كه یعقوب به پسر خود یوسف بخشیده بود، رسید. چاه یعقوب درآنجا بود و عیسی كه از سفر خسته شده بود، دركنار چاه نشست. تقریباً ظهر بود. یک زن سامری برای كشیدن آب آمد. عیسی به او گفت: «قدری آب به من بده.» زیرا شاگردانش برای خرید غذا به شهر رفته بودند. زن سامری گفت: «چطور تو كه یک یهودی هستی از من كه یک زن سامری هستم آب میخواهی؟» (او این را گفت چون یهودیان با سامریان معاشرت نمیکنند.) عیسی به او پاسخ داد: «اگر میدانستی بخشش خدا چیست و كیست كه از تو آب میخواهد، حتماً از او خواهش میکردی و او به تو آب زنده عطا میکرد.» زن گفت: «ای آقا سطل نداری و این چاه عمیق است. از كجا آب زنده می‌آوری؟  آیا تو از جدّ ما یعقوب بزرگتری كه این چاه را به ما بخشید و خود او و پسران و گلّه‌اش ازآن آشامیدند؟» عیسی گفت: «هرکه ازاین آب بنوشد باز تشنه خواهد شد، امّا هرکس از آبی كه من میبخشم بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد، زیرا آن آبی كه به او میدهم در درون او به چشمه‌ای تبدیل خواهد شد كه تا حیات جاودان خواهد جوشید.» زن گفت: «ای آقا، آن آب را به من بده تا دیگر تشنه نشوم و برای كشیدن آب به اینجا نیایم.» عیسی به او فرمود: «برو شوهرت را صدا كن و به اینجا برگرد.» زن پاسخ داد: «شوهر ندارم.» عیسی گفت: «راست میگویی که شوهر نداری، زیرا تو پنج شوهر داشته‌ای و آن مردی هم كه اكنون با تو زندگی میكند شوهر تو نیست. آنچه گفتی درست است.»  زن گفت: «ای آقا میبینم که تو نبی هستی. پدران ما در روی این كوه عبادت میكردند، امّا شما یهودیان می‌گویید، باید خدا را در اورشلیم عبادت كرد.» عیسی گفت: «ای زن، باور كن زمانی خواهد آمد كه پدر را نه برروی این كوه پرستش خواهید كرد و نه در اورشلیم. شما سامریان آنچه را نمیشناسید میپرستید امّا ما آنچه را كه میشناسیم عبادت میکنیم، زیرا رستگاری به وسیلهٔ قوم یهود می‌آید، امّا زمانی می‌آید -‌و این زمان هم اكنون شروع شده است- كه پرستندگان حقیقی، پدر را با روح و راستی عبادت خواهند كرد، زیرا پدر طالب این‌گونه پرستندگان میباشد. خدا روح است و هرکه او را می‌پرستد باید با روح و راستی عبادت نماید.» زن گفت: «من میدانم مسیح یا كریستوس خواهد آمد و هروقت بیاید، همه‌چیز را به ما خواهد گفت.» عیسی گفت: «من كه با تو صحبت میکنم همانم.» در همان موقع شاگردان عیسی برگشتند و چون او را دیدند كه با یک زن سخن می‌گوید تعجّب كردند ولی هیچکس از زن نپرسید: «چی میخواهی؟» و به عیسی هم نگفتند: «چرا با او سخن میگویی؟» زن سبوی خود را به زمین گذاشت و به شهر رفت و به مردم گفت: «بیایید و مردی را ببینید، كه آنچه تا به حال كرده بودم به من گفت. آیا این مسیح نیست؟» پس مردم از شهر خارج شده پیش عیسی رفتند. در این ضمن شاگردان از عیسی خواهش كرده گفتند: «ای استاد، چیزی بخور.» امّا او گفت: «من غذایی برای خوردن دارم كه شما از آن بیخبرید.» پس شاگردان از یكدیگر پرسیدند: «آیا کسی برای او غذا آورده است؟» عیسی به ایشان گفت: «غذای من این است كه ارادهٔ فرستندهٔ خود را بجا آورم و كارهای او را انجام دهم. مگر شما نمیگویید: “هنوز چهار ماه به موسم درو مانده است؟” توجّه كنید، به شما میگویم به كشتزارها نگاه كنید و ببینید كه حالا برای درو آماده هستند. دروگر مزد خود را میگیرد و محصولی برای حیات جاودانی جمع می‌کند تا این كارنده و درو كننده با هم شادی كنند. در اینجا این گفته مصداق پیدا میکند، كه یكی میکارد و دیگری درو میکند. من شما را فرستادم تا محصولی را درو كنید كه برای آن زحمت نکشیده‌اید. دیگران برای آن زحمت كشیدند و شما از نتایج كار ایشان استفاده میبرید.» بخاطر شهادت آن زن كه گفته بود «آنچه تا به حال كرده بودم به من گفت»، در آن شهر عدّهٔ زیادی از سامریان به عیسی ایمان آوردند. وقتی سامریان نزد عیسی آمدند از او خواهش كردند كه پیش آنها بماند. پس عیسی دو روز در آنجا ماند و عدّهٔ زیادی به‌خاطر سخنان او ایمان آوردند و به آن زن گفتند: «حالا دیگر بخاطر حرف تو نیست كه ما ایمان داریم، زیرا ما خود سخنان او را شنیده‌ایم و میدانیم كه او در حقیقت نجات‌دهندهٔ عالم است  

انجیل یوحنا، ۴۲-۱: ۴

این زن سامری ازاینکه عیسی مسیح با او صحبت میکند، تعجب کرد؛ زیرا درآن زمان بین سامری ها و یهودی ها دشمنی وجود داشت. عیسی مسیح به دو دلیل ازاو آب خواست. دلیل اول تشنگی او بود. او میدانست (زیرا او خدا بود) که از نظر روحی و معنوی آن زن تشنه است. او تشنه خوشحالی و خوشبختی بود. آن زن امیدوار بود با زندگی نامشروع  با مردان به این هدفش دست مییابد. بدین ترتیب او چندین رابطه نامشروع داشت. وقتی با عیسی مسیح صحبت میکرد، با مردی زندگی می کرد که همسرش نبود. همه آن زن را بی اخلاق و هرزه میدانستند. به همین دلیل این زن برای آوردن آب به خانه، ظهرها به چاه می آمد، زیرا در آن ساعات هوا بسیار گرم بود و کسی در بیرون نبود تا او را سرزنش کند. زنان دیگر صبح زود به چاه می آمدند؛ صبح ها هوا خنک بود و آنها نمی خواستند با این زن روبرو شوند. این زن سامری چون بدینگونه طرد شده بود و همچنین به خاطر گناهان خود بسیار شرمگین بود و سعی میکرد از همه فاصله بگیرد

کتاب مزامیر نشان میدهد که دلیل تشنگی و عطش درونی ما، گناهانما است و باید این تشنگی برطرف شود. فارغ ازاینکه منصوب به کدام دین هستید، امروزه ​​بسیاری به خاطراین عطش درگناه زندگی میکنند

عیسی مسیح این زن گناهکار را حقیر نشمرد و او را تحقیر نکرد. عیسی به او “چشمه حیات” را تکلیف کرد؛ این آب میتوانست عطش او را از بین ببرد. عیسی در مورد آب معمولی صحبت نمیکرد. فردی که آب معمولی مینوشد، دوباره تشنه میشود. عیسی مسیح درمورد تغییر قلب زن صحبت میكرد. انبیای کتاب عهد عتیق درباره عهد جدید اینقیسم نوشتند: این عهد جدید قلب تازه ای به انسان ها خواهد بخشید. عیسی مسیح نیز این عهد جدید را به این زن تکلیف کرد: “آبی كه من به تو خواهم داد، به چشمه آبی دروجودت تبدیل خواهد شد كه به تو حیات جاودانه خواهد بخشید

ایمان آوردن برابر است با اعتراف کردن حقیقت

پیشنهاد “چشمه حیات” زن را به تشویش و نگرانی انداخت. عیسی به عمد به او گفت كه “برو شوهرت را صدا كن و به اینجا برگرد”.  زن مجبور شد گناه خود را اعتراف کند. ما از اعتراف کردن گناهان خود ما همیشه میترسیم و درحال فراریم. ما ترجیح میدهیم گناهان خود را پنهان کنیم و امیدواریم که هیچکس آن ها را نبیند یا ممکن است سعی کنیم خود را توجیه کنیم. آدم و حوا هم همین کار را کرده بودند. ما هم اینکار را میکنیم، اما اگر میخواهیم رحمت خدا ما را به سمت زندگی ابدی سوق دهد، ما باید درست باشیم و باید گناه خود را اعتراف کنیم، زیرا کتاب مقدس در این باره وعده داده است

امّا اگرما به گناهان خود اعتراف نماییم، میتوانیم به او اعتماد كنیم؛ زیرا او به حق عمل میکند. او گناهان ما را میآمرزد و ما را از همهٔ خطاهایمان پاک می‌سازد. اگر بگوییم كه هرگز مرتكب گناهی نشده‌ایم، خدا را دروغگو شمرده‌ایم و از كلام او کاملاً بی‌ خبر هستیم 

اول یوحنا ۱:۹

اعتراف کردن گناه، برای این زن سامری خیلی سخت بود. برای پنهان شرمی که گناهانما بر عهده ما گذاشته اند، خیلی وقت ها ما موضوع را تبدیل میکنیم و گفت و گو را به یک بحث مذهبی تبدیل میکنیم. امروز میبینیم که جهان پر از مشاجره های مذهبی است. در آن زمان هم، اختلاف نظرهای  مذهبی بین سامریان و یهودیان بر سر محل عبادت وجود داشت. محل عبادت یهودیان در اورشلیم بود و سامریان بر روی کوهی به نام گریزیم عبادت می کردند. زن سامری با عوض کردن موضوع، سعی در دوری از حرف زدن راجع به گناهش کرد. گناه را میتوان  پشت دین پنهان کرد

ما هم این کار را به راحتی انجام میدهیم. بخصوص خیلی از ما که دیندار و مومن هستیم. با این که بعضی از ما مومن و دیندار هستیم ولی باز هم دیگران را قضاوت میکنیم و خودمان را تبرئه میکنیم. با توجیه کردن خودمان، لزوم اعتراف به گناهان خود را نادیده میگیریم

عیسی مسیح با آن زن بحث نکرد. وی خاطرنشان کرد: مکان عبادت مهم نیست، نکته اصلی این است که واقعاً از ته دل و با راستی عبادت کنیم. آن زن سامری، میتوانست در هر مکانی با خدا رو برو شود (زیرا خدا روح است). فقط در این صورت میتوان “چشمه آب حیات” را به آن زن داد

بدین ترتیب،  زن مجبور بود تصمیم مهمی بگیرد. او میتوانست همچنان درگیر بحث و جدال مذهبی باشد یا به سادگی آن محل را  ترک کند. اما با این حال، او تصمیم به اعتراف گناه خود گرفت. بعد از اعترافش، به روستا بازگشت و به همه گفت كه پيامبر حقيقت را به او گفته است. بعد از آن حادثه، زن دیگر از مردم خود را پنهان نمیکرد و او ایمان آورده، ایماندار شد. در گذشته، او، مانند بسیاری از ما، فقط یک انسان مذهبی بود که تمامی گناهانش را بدون اعتراف، پشت دین و مذهب پنهان کرده بود. اکنون او و بسیاری از مردم دهکده، ایماندار شده اند

برای اینکه دیندار به شمار بیایید، فقط نباید با عقل و ذهن، تعالیم الهی را قبول کرد. مؤمن بودن یعنی اینکه به وعده رحمت خداوند اعتماد داشته باشیم. بنابراین، دیگر نیازی به پنهان کردن گناه نیست. ابراهیم نبی، اینگونه صالح شمرده شد. او به وعده خدا اعتماد کرد

آیا شما گناه خود را پنهان میکنید؟ آیا خود را با بهانه ها توجیه میکنید؟ آیا گناه خود را در پشت مباحث مذهبی یا اختلافات مذهبی پنهان میکنید؟ یا اینکه گناهان خود را اعتراف میکنید؟ بگذارید طبیعت گناه آلود خود را مقابل خدا بیاوریم و در مقابل او اعتراف و توبه کنیم. آنگاه شاد خواهید شد؛ زیرا خداوند در جست و جوی عبادت راستین شما خواهد بود و تمامی گناهان شما را پاک خواهد کرد

از مکالمه بین عیسی مسیح و زن سامری، متوجه می شویم که آن زن میفهمد که عیسی همان مسیح موعود است. این خیلی مهم است.  پس از آن، عیسی مسیح به مدت دو روز دیگر در آنجا میماند و به آنها تعلیم میدهد. بدین ترتیب مردم نیز میفهمند که او همان مسیح موعود و منجی است. شاید ما این موضوع را کاملاً درک نکنیم. با این حال، یحیی نبی، مردم را برای آمدن مسیح، آماده کرده بود. وقتی شخصی گناه خود را اعتراف میکند، آماده دریافت رحمت خدا میشود. این اولین قدم در مسیر درست است

“خداوندا، بر من گناهکار رحم کن”

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *